ساز و کارهای سازگاری با تغییر اقلیم کشاورزان خرده پای استان همدان
شرایط اقلیم جهان در حال تغییر است و کشاورزان خرده پا با توجه به عدم توانایی در به کارگیری روشهای سازگاری، به مراتب نسبت به این پدیده آسیب پذیرتر هستند. از اینرو، هدف تحقیق حاضر شناسایی سازوکارهای سازگاری با تغییر اقلیم کشاورزان خرده پای استان همدان و ارزیابی شکاف بین میزان اهمیت سازوکارها با میزان اجرای آنها بود. برای این منظور دو جامعه، کارشناسان و متخصصان کشاورزی (برای ارزیابی میزان اهمیت) و کشاورزان خرده پا (برای ارزیابی میزان اجرا) انتخاب شد. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه گروه کشاورزان 280 و کارشناسان 121 نفر تعیین و از طریق پرسشنامه محقق ساخته، اطلاعات لازم جمعآوری شد. روایی پرسشنامه به وسیله اساتید و کارشناسان و پایایی آن از طریق مطالعه ی راهنما و آماره ی آلفای کرونباخ ( 0/942 برای پرسشنامه کارشناسان و 0/966 برای پرسشنامه کشاورزان) تأیید گردید. نتایج نشان داد که از دید کارشناسان، سازوکارهای " تغییر الگوی کشت در منطقه به سمت کشت محصولات کم آببر" ، " استفاده از روشهای نوین آبیاری (تحت فشار، نواری و ...)" و " استفاده از ارقام مقاوم به خشکی" مهمترین سازوکارهای سازگاری بودند. به منظور دستهبندی سازوکارها نیز از تحلیل عاملی استفاده و مجموعاً 6 عامل استخراج و نامگذاری گردید. نتایج نشان داد که عاملهای استخراج شده 66 درصد از تغییرات واریانس را تبیین مینمایند. همچنین بررسی شکاف اهمیت و اجرا مشخص نمود که در تمامی سازوکارها تفاوت معنیداری بین میزان اهمیت و میزان اجرا وجود داشت. همچنین بر اساس یافتههای پژوهش، توصیههایی برای افزایش سازگاری با تغییر اقلیم و کاهش آسیبپذیری کشاورزان ارائه شد.
فعالیتهای بشری دهههای اخیر جدا از ایجاد آلودگیهای(2007 IPCC ) زیستمحیطی باعث گرمایش کره زمین شده است به طوریکه در قرن بیستم، میانگین دمای جهانی حدود 6/ 0 درجه سانتیگراد افزایش یافته است(IPCC 2014 ) و پیشبینی میشود که تا سال 2100 این مقدار بین1/4 تا 5/8 درجه سانتیگراد نیز افزایش یابد( Stocker,2013 ). این گرمایش جهانی باعث به وجود آمدن مشکلاتی از جمله ذوب شدن یخهای قطبی، یخ رودها و یخچالهای طبیعی (Barrett, 2014 ) تشدید وقوع بلایای طبیعی از ،طبیعی جمله سیل، طوفان و خشکسالی( 2012 ،Haden et al)، نوسانات دمای سطح آب دریا و اقیانوسها( 2009 Solomon et al )، تغییر در زنجیره غذایی اکوسیستمهای طبیعی (Fischer et al, 2005) و تهدید امنیت غذایی ( 1999 Parry, 2015 ;IFAD ) خواهد شد. بنابراین همانگونه که محققان بسیار زیادی ذکر کردهاند، مسأله تغییر اقلیم را میتوان بزرگترین چالش پیش روی بشر در قرن حاضر دانست.Ayanwuyi et al., 2010; Bryan et al., 2009; FAO, 2012; FAO 2014; Fischer et al), 2005; Haden et al., 2012; IPCC, 2001; IPCC 2007; Lioubimtseva & Henebry, 2009; Nelson et al., 2014 2009; Parry et al., 2004; Pradhan et al., 2015; 2012Wang,) که ادامه آن بدون شک باعث انهدام آینده بشری و محیط زیست خواهد شد.(IPCC 2014 ) از طرفی امروزه مبحث تغییر اقلیم به دلیل اثرات مستقیم و غیرمستقیم آن بر روی اکوسیستمهای طبیعی و زراعی (wang 2012) از یک طرف و سیستمهای اجتماعی انسانی (Feola et al., 2015) از طرف دیگر مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. بخش کشاورزی به دلیل تعاملات گستردهای که با محیط دارد، بیشترین تأثیر را از پدیده تغییر اقلیم میپذیرد( Pradhan et al., 2015; Walthall et )و در نتیجه ضمن تغییر شرایط تولید باعث تغییرات رفاهی نیز در سطح جامعه میشود. با توجه به اتکای مستقیم کشاورزی بر منابع طبیعی، مردمی که معیشت خود را از این بخش تأمین میکنند، به دلیل اثرپذیری از تغییر اقلیم، به شدت آسیبپذیر میباشند. (Deressa et al., 2008; Haden et al., 2012; Thorlakson & Neufeldt, 2012)
گروه: کشاورزی و آبخیزداری کلمات کلیدی: