ارزیابی ظرفیت یادگیری اجتماعی در نهاد آب در حوضه آبریز طشک - بختگان

درحال حاضر سازگاری با تغییرات منابع آب از اولویت‌های مدیریت یکپارچه منابع آب می‌باشد. یکی از ویژگی‌های اصلی یک ساختار سازگار، یادگیری آن در مقابل تغییرات و تجربیات گذشته میباشد. هدف مقاله حاضر ارزیابی ساختار نهاد آب در حوضه‌آبریز طشک-بختگان (در دو بخش نهاد رسمی و غیر رسمی) از منظر چارچوب یادگیری اجتماعی است. برای ارزیابی نهاد رسمی از مؤلفه‌های حلقه‌های یادگیری اجتماعی، گرایش و جهت استفاده شد. برای ارزیابی نهاد غیررسمی در حوضه‌ی مورد مطالعه، خشکسالی سال 1682 به عنوان تغییر فیزیکی وارده به سیستم منابع آب در نظر - آبی 1681 گرفته شد و واکنش نهاد آب در بخش غیررسمی نسبت به این تغییر مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این ارزیابی از مؤلفه‌های فرآیند یادگیری اجتماعی شامل تعامل، اعتماد، درک وابستگی متقابل و عدالت اجتماعی؛ و مؤلفه‌های خروجی یادگیری اجتماعی شامل حلقه‌های یادگیری اجتماعی، وسعت، جهت و گرایش استفاده شد. ارزیابی نهادهای رسمی توسط تحلیل محتوای کیفی اسناد مرتبط با قوانین بخش آب و طرح‌های اجرایی صورت گرفت. ارزیابی نهادهای غیررسمی نیز با استفاده از روشهای کیفی جمع‌آوری داده توسط روش نمونه‌گیری گلوله برفی و به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته و همچنین تحلیل این داده‌ها توسط روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. در بخش نهاد رسمی ارزیابی مجموعه قوانین مربوط به آب در مقیاس محلی نشان داد که این ساختار متکی به نهاد رسمی در سطح ملی بوده و ظرفیت یادگیری پایینی دارد. در بخش نهاد غیررسمی، به طورکلی در بالادست این حوضه مؤلفه‌های فرآیند یادگیری اجتماعی در سطوح پایینی ارزیابی شدند. اما در پایین دست به علت شدت تغییر وارده به سیستم منابع آب، این مؤلفه‌ها در سطح مطلوبتری ارزیابی شدند. همچنین ارزیابی مؤلفه‌های خروجی یادگیری اجتماعی نشان داد محدوده‌های پایین دست از ظرفیت یادگیری اجتماعی بالاتر )حلقه‌ی دوگانه و سهگانه یادگیری( نسبت به محدودههای بالادست برخوردارند و گرایش این اقدامات در پاییندست به سمت حفاظت بهتر منابع آب سوق پیدا کرده‌اند و از وسعت فردی فراتر رفته و به طور مشارکتی و جمعی عمل نموده‌اند. بنابراین این محدوده‌ها دارای ظرفیت سازگاری بالاتری نسبت به سایر محدوده‌ها هستند. برای نهاد آب حوضه‌آبریز طشک- بختگان پیشنهاد می‌گردد سازوکارهای تأثیرگذار و مستتر در قوانین بخش آب اصلاح شوند، حکمرانی ملی و متمرکز به حکمرانی محلی و ساختارهای مشارکتی و تعاملی انتقال یابد، نهادهای خصوصی و مردمی فعال شوند و درنهایت مؤلفه‌های فرآیند یادگیری که در سطح پایینی ارزیابی شدند بهبود پیدا کنند.

حکمرانی آب اشاره به گسترهای از سیستم‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مدیریتی دارد که به دنبال توسعه و مدیریت منابع آب با مشارکت بین همه گروداران 1 در کنار احترام به علایق و خواسته‌های تمامی گروداران از نهادهای رسمی و غیررسمی بگونه پایدار هستند (Pahl-Wostl et al., 2010 ). این حکمرانی پایدار منابع آب نیازمند تأمل مداوم در مورد اقدامات، تبعات آنها، نتایج ناخواسته، چارچوب‌ها، ارزش‌ها و فرضیات بستر بوده و در کنار این امر به همان نسبت نیاز به برخورداری از آمادگی و ظرفیت لازم برای تغییر رفتار دارد. خلاءهای جدی و بزرگ دانش، فقدان پایه مفهومی قوی برای درک یادگیری و تغییر در سیستم‌های حکمرانی چندمقیاسی و چندسطحی مانع پرداختن به چالشهایی است که مدیریت پایدار منابع آب با آن روبرو است ( Medema et al., 2014 ). تحقیقات حاضر در مورد حکمرانی پایدار بر اهمیت یادگیری مستمر و ظرفیتسازی اشاره کردهاند ( Peters and Wals, 2013 ). یادگیری اجتماعی 2 که اشاره به یادگیری توسط گروههای اجتماعی مانند یک جزء واحد و یکپارچه دارد (Pahl-Wostl, 2007) بهطور گستردهای به عنوان مؤلفهی کلیدی برای حکمرانی پایدار آب در نظر گرفته شده است (Reed et al., 2010) . یادگیری اجتماعی برای حکمرانی پایدار آب بیان میکند که افراد از یکدیگر به گونهای که درنهایت به سود سیستمهای اجتماعی-اکولوژیکی گردد، یاد میگیرند (Mostert et al., 2007 ). در این بستر، یادگیری اجتماعی بهصورت یادگیری چندبعدی یا چندحلقهای شناخته میشود که باعث تغییر در افراد و گروهها میشود و در ادامه باعث تغییر در چگونگی درک این افراد و گروهها از محیط پیرامون خود و نحوه پاسخ آنها به تغییرات فیزیکی، اجتماعی و روانشناختی موجود میگردد ( Alexander et al., 2009 ). به بیان دیگر یادگیری اجتماعی بر بستر موجود تأثیر میگذارد. این بستر شامل ساختار حکمرانی، سیستم اقتصادی، فرهنگ (بستر اجتماعی) و همچنین شرایط جغرافیایی و هیدرولوژیکی (بستر طبیعی) است. این بستر است که مشخص میکند گروداران اصلی چه کسانی هستند و حتی مشکلات و معضلات اصلی چه چیزهایی باید تلقی شوند (Mostert et al., 2008 ). مفهوم یادگیری اجتماعی اصالتاً مبتنی بر تحقیق ( Bandura 1977) است.

  تاریخ ثبت : 15 آبان 1399
 508